محل تبلیغات شما
میخندم گرگ ها زوزه میکشند صدایشان همه جا را پر کرده و خنده های من از نعره های انها بلند تر است میخندم انقدر که همه ی شهر باور کنند که دیوانه شده ام دیوانه ام دیوانه هیچ ترسی از رسوا شدن ندارد درد هایم را حس می کنم و میخندم هیچ چیز برایم مهم نیست من خودم را کشته ام احساسم را کشته ام باید که اعدامم کنند ترسی از اعدام ندارم من قاتل زندگی خودم شدم میخواهم که قاتل زندگی ام به سزایش برسد:)

دیوانه هیچ ترسی از رسوا شدن ندارد...:)

گول خنده‌هایم را مخور...

یک روز حسرت می‌شود برایت...:)

ام ,دیوانه ,میخندم ,ترسی ,شدن ,ندارد ,ترسی از ,هیچ ترسی ,دیوانه هیچ ,از رسوا ,رسوا شدن

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها